در بسیاری از بررسی های مورفولوژیکی (مانند بررسی مقطع طولی یا

عرضی رودخانه ) و هیدرولوژیکی (کنترل سیلاب) ،نیازمند به دانستن

 حدالاکثر آب لبریز(داغاب) داریم. این پارامتر از طریق روش های

بصری وفیزیکی در منطقه مورد مطالعه به دست میآید.این روش ها توسط

 دان و  لئوپلد (1978) معرفی شده که به شرح زیر میباشد.  

 (1:تغییر شیب و وجود شکستگی در کناره آبراهه :تغییر شیب اغلب در طول مقطع عرضی صورت میگیرد برای مثال میتوان تغییر از یک شیب قائم به شیب های با درجات دیگر ویا از شیب قائم به مسطح در دشت های سیلابی را نام برد که بهترین نشان  برای تشخیص دشت های سیلابی و ارتفاع آب لبریز است. در صورت وجود چندین  تغییر شیب باید تغییرات

 را در چندین بخش از رودخانه مورد بررسی قرار داد .

2): تغییرات اندازه و نوع ذرات کناره رودخانه :هر تغییر آشکار در اندازه ذرات میتواند نشانی از ارتفاع آب لبریزی باشد. در نواحی که تغییرات ذرات از درشت به ریز میباشد ، تغییر در اندازه ذرات ممکن است همراه با تغییر شیب نیز باشد. تغییرات اندازه ذرات ضرورتا نباید از درشت به ریز باشد.

(3: تغییر پوشش گیاهی : حد پایین پوشش چند ساله در کناره رودخانه و یا تغییر زیاد در تراکم یا تیپ پوشش گیاهی به عنوان حدالاکثر ارتفاع آب لبریزی انتخاب میشود. نواحی پایین تراز دشت سیلابی یا واجد پوشش گیاهی یکساله است ویا پوششی وجود ندارد. همچنین تغییر پوشش گیاهی از خزه به تیپ های گیاهی دیگر میتواند نشان دهنده ارتفاع آب لبریزی باشد.     

 :(4              بالای رسوبات پیچان رودخانه : پایین ترین حد آب لبریز در نظر

                  گرفته                میشود