طرح های آبراهه ها

نوع طرحهاي آبراهه­اي به شرح زير مي­باشند:

1- زهكش موازي : اين نوع زهكش در مناطق دشت و سردشت­ها و قله­هاي مقاوم ايجاد

مي­شود. بطور كلي اين آبراهه در سه واحد مشاهده مي­شود:

سنگ­هاي بازالتي كه تيپ ملايمي داشته باشند، همچنين در سازندهاي ماسه سنگي و

 دره­هاي خشك در مناطق مرتفع. امتداد آبراهه­هاي فرعي اين نوع زهكش تقريباً به موازات

 هم مي­باشد.

2 - زهكش درختي : تشكيل اين نوع زهكش اغلب مربوط به جنس سنگ بستر است،

 چنانچه سنگ و خاكهاي يك منطقه داراي مقاومت و سختي مشابهي نسبت به فرسايش

 باشند  شكل­گيري آن حتمي است. آبراهه­هاي فرعي بطور تصادفي تحت اثر فرسايش

بطرف سرآب آبخيز توسعه مي­يابد و شيب­هاي حاصله داراي جهتي غالب و نظم مشخصي

نمي­باشند. مسير آبراهه­ها معمولاً نامنظم بوده و آبراهه­هاي  فرعي مي­توانند تحت هر

زاويه­اي به جريان اصلي وارد شوند.

اين زهكش در انواع سنگ­ها بوجود مي­آيد، بطور مثال در رسها، مارنها، شيستهاي

دگرگوني، ماسه سنگها و كم و بيش در روي سنگهاي آذرين و گرانيت.

3- زهكش تاكي : اين زهكش در مناطقي تشكيل مي­گردد كه سنگهاي متلاشي شده

 داراي سختي يكنواختي نباشند. توسعه و حفر آبراهه­ها در تشكيلات سست با شدت بيشتري صورت مي­گيرد واين وضعيت سبب ايجاد دره بين مناطقي مي­گردد كه از سنگهاي

 سخت تشكيل    شده­اند و شبكه زهكشي آبراهه­هاي آن كوتاه و فواصل آنها بهم نزديك

مي­باشند. نمونه ديگري از زهكش تاكي را مي­توان در دشتهاي ساحلي كه داراي

 تشكيلات متلاشي شده قديمي است مشاهده نموده كه اين وضعيت نتيجه مقاومت و

سختي لايه­هايي است كه داراي شيب ملايمي هستند. وجود آبراهه­هايي طويلتر با

فواصل بيشتر از مشخصات بارز اين نمونه است.

در ناهمواري­هاي چين خورده موازي كه از سازندهاي مختلف از نظر مقاومت به فرسايش

تشكيل شده و يا در مناطقي كه تحت تأثير نيروهاي تكتونيكي قرار دارند معمولاً اين نوع

آبراهه ايجاد مي­گردد.

 

4- زهكشی مستطيلي : اين زهكش در مناطق گسل­دار كه رودخانه­ها بسادگي در محل

شكاف حاصله از گسل­ها جريان مي­يابند ايجاد مي­گردد. آبراهه­هاي عمومي اين نمونه، از

نوع آبراهه­هاي خودسر مي­باشند. مناطقي كه در آنها اين نوع زهكشي ايجاد

مي­شودمناطقي هستند كه درزيرخودتوده­هاي­بزرگ­و وسيع­سنگهاي يكنواخت دگرگوني

 ودشتهاي رسوبي دارندو درآنها واحدهاي­رسوبي باشيب كم وجود دارد. اين نوع زهكش با

مقياس­كم و بطور محدود درماسه سنگهاي درز وشكافدار نواحي خشك و نيمه خشك هم

 مشاهده مي­شود. آبراهه­ها بندرت كاملاً عمود برهم بوده ومعمولاً داراي زواياي حاده بزرگ

 (نزديك به 90 درجه) مي­باشند.

5 - زهكش حلقوي : بطوركلي قله­ها در روي نقشه­هاي توپوگرافي بصورت خطوط

متحدالمركز نشان داده مي­شوند و در روي عكسهاي هوايي قله­ها به صور برجسته ظاهر

گردند و درسنگهاي نرم و سست اغلب آبراهه­ها عمود برشيب ديده مي­شوند. اين آبراهه­ها

اگر در روي قله­هاي مدور جريان داشته باشند  زهكش حلقوي  را تشكيل مي­دهند .

6 - زهكش مركزي : اين نوع زهكش در مناطقي روي مي­دهد كه آبراهه­هاي اوليه آن از روي

 دامنه و كناره­هاي سنگهاي مقاوم­تر حاشيه­هاي گودال به طرف داخل حوزه جريان مي­يابند

 كه يك سيستم مركزي ايجاد مي­كند كه در چاله­هاي مدور و بسته ناوديسي تشكيل مي­گردد.

 

آبشارک ها ( Riffles) و حوضچه ها (Pools)

                          آبشارک ها ( Riffles) و حوضچه ها (Pools)

 احتمالا شما دوست عزیز  رودخانه های مناطق کوهستانی را دیده باشید . اگر با دقت

به این رودخانه ها توجه کرده باشید ، در قسمتی از رودخانه ناهمواریهای سنگی ،

قلوه سنگی و ... وجود دارد که از روی آنها آب با سرعت متفاوتی از دیگر بخشها عبور میکند .

 این منظره شبیه به آبشار کوچکی میباشد .

به این آبشار ها اصطلاحا آبشارک( Riffle) میگویند .بر روی  آبشارک کلیک کنید .

پس از اینکه آب از روی ناهمواری های یاد شده عبور کرد وارد بخش عمیق و حوضچه مانندی

میشود ، در این بخش سرعت آب نیز کاهش خواهد یافت.به این بخش از نهر یا رودخانه ،حوضچه

یا آبگیر میگویند  . همانطور که قبلا نیز اشاره گردید نمونه گیری های رسوبشناسی ،

بررسی های هیدرولوژیکی ، و مورفولوژیکی رودخانه در بازه انجام میگیرد . ولی برای هر

نوع بررسی ، برای مثال به منظور مقطع گیری  از  رودخانه  و  یا بررسی های رسوبشناسی باید 

آگاه باشیم که در چه بخشی  از این  بازه باید نمونه گیری ها انجام گردد . این قوانین در

 کتاب های راهنمای کاری متعدد عنوان شده است ولی در ایران خبری از هیچ کدام از این

موارد  نمیباشد .

این دوبخش در انواع رودخانه ها ( مستقیم ،مئاندری و...  ) وجود دارند ولی در مناطق

کوهستانی آشکارتر مشاهده میگردند و یک طرح  کلی و منظم هستند و خود به

خودی به وجود نمی آیند .

آبشارک ها و حوضچه ها دو بخش اصلی بازه نهر ها میباشند . این دو بخش به واحد های

ژئومورفولوژیکی ( یا زیستگاهی ) بیشتری تقسیم میشوند .

به یاد داشته باشید که سیستم رودخانه ای یا نهر ، سیستم بسیار حساسی میباشد تا حدی که

وجود بخشی از تنه درخت ( LWD)  در رودخانه میتواند در مقیاس های مختلف و تا کیلومتر ها

 مورفولوژی رودخانه را تحت تاثیر قرار دهد . احداث سازه های مختلف نیز چنین تاثیری دارد .

از طرف دیگر ، اهمیت این دو ساختار به لحاظ زیستگاهی بسیار مورد توجه زیست شناسان و

اکولوژیست های سراسر دنیا میباشد ، چرا که حوضچه ها محل اصلی تخم گذاری ماهیان و

آبزیان دیگر میباشد و آبشارک ها زیستگاه بسیاری از بیمهرگان و مهره دارانی است که برای

حفظ اکوسیستم رودخانه ای حائز اهمیت هستند . بنابراین جدا از اهمیت شناخت این دو ساختار

در رودخانه ها به منظور شناخت محل مناسب نمونه برداری ها و دیگر اعمال آبخیزداری ، اهمیت

اکولوژیکی و زیستگاهی زیادی دارند . متاسفانه در کشور عزیزمان ، اغلب آبخیزداران محترم به

 شناخت و اهمیت این موضوع واقف نیستند .

به یاد داشته باشید که حوزه آبخیز یک سیستم است و همه اجزای این سیستم با هم رابطه

دارند و تغییر کوچکی در هر یک از اجزا ( منظور از اجزا ، آب ، پوشش گیاهی ، زمین شناسی

 و ... میباشد ) سبب تغییر در اجرای دیگر و در نهایت کل حوزه آبخیز میگردد. متاسفانه برخی

 آبخیزداران ، از علم آبخیزداری فقط سازه های آبخیزداری را میشناسند .

 

برای اطلاعات بیشتر به این کتاب مراجعه نمایید .

ادامه دارد.... .

 

  

 


                                     نگرش سیستمی به حوزه آبخیز

                                    

رژیم های دبی

                                                   

                                          رژیم های دبی

قبل از اینکه مطلب زر را مطالعه فرمایید  ، لازم است تا با مفهوم دبی و هیدروگراف آشنا

باشید.به دلیل اینکه کتب درسی به خوبی این مطالب را توضیح داده اند .اینجانب از

بحث در مورد مفاهیم دبی و هیدروگراف اجتناب میکنم. برای یادگیری این دو مفهوم

 به کتاب هیدرولوژِی کاربردی ، جلد۲ نوشته دکتر مهدوی مراجعه نمایید .

هر رودخانه دائمی در دوره زمان طولانی ، هیدروگراف دبی معینی دارد . این هیدروگراف

 مستقیما از خصوصیات جغرافیایی حوزه آبخیز اثر میپذیرد. خصوصیات جغرافیایی آنقدر

متعدد هستند که هیچ هیدروگرافی با دیگری یکسان نمیباشد. با وجود این به هنگام

بررسی دبی رودخانه های مختلف ، خصوصیاتی آشکار میگردد که توسط این خصوصیات

 میتوان رودخانه ها را به تیپ های مختلف هیدرولوژیکی طبقه بندی نمود .

یک رژیم با منحنی  میانگین دبی سالانه و پارامتر های اصلی هیدرولوژیکی تعریف

 میشود. انواع رژیم های هیدرولوژی برای کشف  و بررسی مورفولوژی متغیر رودخانه ها

 بسیار مفید میباشد . حتی اگر رابطه آنها با مورفولوژی رودخانه کم باشد .

معروفترین طبقه بندی رژیم های دبی توسط پاردParde در سال 1947 معرفی شد.

بر اساس گفته پارد ، رژیم های دبی به سه گروه اصلی تقسیم میشوند.

۱- رژیم های ساده : این رژیم ها فقط در طی دو فصل هیدرولوژیکی مانند ، یک

 فصل سیلاب و یک فصل کم آبی وجود دارند. زیر گروه های این رژیم عبارتند از:

1a) : رژیم های یخچالی : وقتی کهحداقل 15 تا 20 درصد حوزه آبخیز از یخ پوشیده

 شده باشد .

1b) : رژیم بارانی اقیانوسی: حداکثر بارندگی در زمستان . در اقلیم های اقیانوسی

بارش برف بسیار کم و تبخیر زیاد در تابستان وجود دارد.

1c) : رژیم های بارانی استوایی : منحنی دبی رودخانه های استوایی با تغییرات

 فصول  خشک و بارانی ، تغییر میکند.وجود فصول خشک و بارانی به دلیل تغییرات

موقعیت  خورشید میباشد .

در نیمکره شمالی حداکثر دبی و وقوع سیلاب بین ماه ژولای و سپتامبر میباشد

و در نیمکره جنوبی حداکثر دبی بین ماههای فبریه تا آوریل است.

2 - رژیم های مرکب درجه اول: با چندین فاکتور مثل برف، یخ و باران تاثیر میپذرید.

این رژیم ها 2 و یا حتی 3 پیک دبی دارند .نسبت بین میانگین دبی ماهانه و میانگین

 دبی سالانه  به ندرت از 2 فراتر میرود.  مهمترین نمونه های این نوع رژیم به شرح

زیر میباشد.

2a) : رژیم های گذار  برفی  :  اولین پیک دبی به دلیل ذوب برف در ژوئن و دومین

پیک به سبب بارش های زمستانه در نوامبر یا دسامبر رخ میدهد. تغییر دبی در

 تابستان بسیار کم میباشد .

2b) : رژیم برفی - بارانی : دو پیک و دو کاهش دبی بسیار محسوس دارد . پیک

 اول بر حسب ارتفاع و پوشش برف از آوریل تا می مشاهده میشود. پیک دوم در

 نوامبر تا دسامبر میباشد.

2c) : رژیم بارانی - برفی : در این رژیم ذوب برف اثر چندانی بر دبی ندارد. پیک اصلی

 که در آوریل به واسطه ذوب برف افزایش میابد ، معمولا در نوامبر به دلیل بارندگی به

 حداکثر میرسد.

تبخیر تابستانه این نوع رژیم که معمولا در ارتفاع 1000 - 1800 متری واقع است ،

سبب  میشود تا دبی به حداقل برسد.

                                        

اثر چرخش زمین بر فرسایش کناری رودخانه

شاید جالب باشد که بدانید چرخش زمین به دور خود ، علاوه بر اینکه باعث تغییرات

اقلیمی میگردد ، بر فرسایش کناری رودخانه نیز تاثیر قابل ملاحظه ای میگذارد.

در سال ۱۸۶۰ دانشمندی به نام بار (Baer) برخی تغییرات مورفولوژِیکی رودخانه های

 بزرگ را توجیه نمود.قانون او به نام قانون بار شهرت دارد .

بر اساس این قانون آب جاری که از استوا به سمت قطب ها در حرکت است به

کناره شرقی رودخانه فشار بیشتری وارد میکند.و آبهای جاری که ازقطب ها به

سمت استوا جریان دارند به کناره غربی فشار بیشتری وارد میاورند.برای رودخانه ها

 در نیمکره شمالی که به سمت شمال جریان دارند ، کناره شرقی ،همان قسمت

راست رودخانه میباشد.در حالی که برای رودخانه هایی که در جهت جنوب جریان

دارند ، کناره غربی قسمت راست رودخانه است.

این دانشمند برای ثابت کردن نظریه خود تعداد زیادی رودخانه مانند  

رودخانه های  راین،می سی سی پی و نیل را مورد بررسی قرار داد.برای مثال:

 .در رودخانه ولگا(Volga) در روسیه  کناره راست رودخانه به کناره تپه ای(Hill bank)

و کناره چپ ،کناره چمنزار (Meadow bank) نامیده میشود.کناره راست در این

رودخانه  همواره در معرض فرسایش قرار دارد و فرسایش منجر به نشست

 توده های سنگ و خاک در این کناره میگردد.

               منبع:River morphology   

               Mangel sdorm,Toachim                       

                                          1990      

محاسبه طول بازه

طول بازه ،فاصله بین مقاطع عرضی ابتدا و انتها است که در  طول جریان آب

 

 در کانال یا دره اندازه گیری میگردد.کانال آبراهه تقریبا همیشه طولانیتر از دره است.

 

در نتیجه در مطالعات رودخانه از دو طول استفاده می گردد.

 

1):طول کانال هنگامی که جریان آب کم باشد).

 

2):طول دره هنگامی که جریان آب بالای دشت سیلابی باشد.

 

در حقیقت وقتی سیلابی روی میدهد طول بازه کم میشود زیرا از طول دره برای

 

اندازه گیری طول بازه استفاده میگردد.

 

معمولا طول بازه از طریق عکس های هوایی و یا نقشه های توپوگرافی دقیق اندازه

 

گیری میگردد.

 

 

منبع: National engineering handbook

Part630 hydrology

 

 دیو ید روزگن(Rosgen  (Daveطول بازه را برای بررسی های مورفولوژیکی

 

   رودخانه معادل 2 طول موج پیچان آبراهه در  پیچان رودها و یا 20-30 برابر پهنای

 

           آبراهه معرفی کرده است.

 

منبع : A classification of natural rivers

              

David L.Rosgen                        

 

مقطع عرضی

                مقطع عرضی چیست:

 

مقطع عرضی برشی از آبراهه در جهت عمود بر جریان آب است (Gordon1992).

 

اطلاعات جمع آوری شده از مقطع عرضی میتواند در تحلیل ابعاد کانال آبراهه،

 

دبی و انتقال رسوب و تغییرات پروفیل آبراهه درنتیجه فعالیت های بشر ویا رویدادهای

 

 طبیعی مورد اگیرد.ستفاده قرار ابعاد آبراهه میتواند برای محاسبات مورفولوژیکی و

 

 پارامترهای هیدرولوژیکی  مثل ضریب مانینگ  و توان آبراهه مورد استفاده قرار گیرد.

 

                وسایل مورد نیاز برای اندازه گیری مقطع عرضی:

 

مقطع عرضی میتواند توسط وسایل نقشه برداری اندازه گیری شود ولی روش معمول آن

 

راحت تر از روش استفاده از وسایل  نقشه برداری (دوربین ، خط کش و..) میباشد.در این

 

 روش از متر نواری و خط کش استفاده میگردد. محاسبه مقطع عرضی شامل اندازه گیری 

 

عمودی آبراهه(عمق)  در چندین نقطه و در طول یک ترانسکت است. ترانسکت مورد نظر

 

 درتقاطع با جریان آبراهه قرار دارد.و دو کناره آبراهه را به هم وصل میکند.

 

در آبراهه ها و رودخانه های کم عمق و کم عرض به راحتی میتوان پهنای آبراهه و عمق

 

 آبرا هه را محاسبه نمود. ولی در رودخانه های عمیق و بسیار عریض ، مقطع عرضی با

 

 استفاده از قایق ، و یا از روی پل یا li lo (نوعی تله کابین)  محاسبه میگردد. برای

 

 اندازه گیری عمق این رودخانه ها گاهی از اکوسونور ( وسیله ای که از طریق برگشت امواج

 

صوتی عمق رودخانه یا دریاچه را محاسبه میکند) استفاده میگردد. در روز هایی که

 

جریان آب شدید نباشد میتوانید با شنا کردن عمق های مختلف را اندازه گیری نمایید.

 

برای محاسبه عمق در طول ترانسکت افقی میتوانید از خط کش نقشه برداری یا مشابه آن

 

استفاده نمایید .در صورت آرام بودن جریان رودخانه برای محاسبه عمق آبراهه 

 

 میتوانید از یک طناب یا متر نواری سنگین استفاده نمایید.

 

منبع:

 

Australian River Assessment System: AusRivAS Physical Assessment Protocol

 

ادامه نوشته

تحول رودخانه

مسیر یک رودخانه از اثر بین آب جاری با سازند و طبقات زمین شناسی  و

مورفولوژی منطقه مورد نظر تشکیل میگردد. بین مسیر رودخانه

و طول کل رودخانه رابطه منطقی وجود دارد. برای نشان دادن این رابطه از

  رابطه تحول رودخانه استفاده میگردد.

این رابطه به صورت زیر بیان میگردد:

 طول رودخانه منهای خط مستقیمی که ابتدا و انتهای رودخانه را 

به هم وصل میکند تقسیم بر طول رودخانه .                                       

e F= lFc/c                                  

 

 

c = طول رودخانه

lF=خط مستقیمی که ابتدا وانتهای رودخانه را به هم متصل میسازد 

 

                               e F= تحول رودخانه

 

این رابطه برای  طول کل رودخانه صحت دارد ولی می تواند برای بخشی از

 

رودخانه نیز اعمال می گردد و معمولا برای پیچان رودها 

 

استفاده میگردد

 

تحول رودخانه برای رودخانه های بزرگی مانند ارینوکو، کونگو  که جریا ن چرخشی

 

.  زیادی دارند ،بزرگ میباشد

   

مقدار تحول رودخانه در این رودخانه ها به مساحت حوزه بستگی دارد

 

در رودخانه هایی که  آب جاری تقریبا در خط مستقیمی جریان  میابد ،تحول رودخانه

 

کم میباشد

 

 

برای مثال برای رودخانه راین مقدار تحول رودخانه از ابتدا تا انتهای رودخانه برابر ۰.۹

 

است

 

منبع : River morphology                               

                             

Mangel sdorf     1990                            

 

 

    

عوامل اصلی تشکیل بستر رودخانه

۴ عامل عمده که پایه های طبیعت را شکل میدهند، در تشکیل بستر رودخانه ها ت

اثیر میگذارد.

۱):تکتونیک: به صورت جابه جایی های افقی و عمودی پوسته زمین از طریق نیرو

های درونی زمین.

۲):لیتولوژی(سنگ شناسی):به صورت ترکیبات معدنی سطح زمین که مشمول خاک

نیز میشود.

۳):اقلیم: به عنوان مجموع پدیده های اتمسفری

۴):پوشش گیاهی

از این ۴ عامل اصلی ، دو فر آیند انتقالی مهم ناشی میشود.

۱):رواناب  ۲):انتقال رسوب

این دو فر آیند،کنترل کننده ابعاد بستر و هندسه رودخانه هستند .

پوشش گیاهی واسطه بین۳ عامل تکتونیک، لیتولوژی ، اقلیم با ۲ عامل رواناب و

انتقال رسوب هستند.پوشش گیاهی از طرفی میتواند باعث تغییرات میزان رواناب و

انتقال رسوب گردد و از طرف دیگر  ابزار قابل دسترس انسان برای انجام اعمال

مدیریتی است.

  منبع:                       River morphology   

                               Mangel sdorf 1990                   

 

 

نسبت پهنا به عمق رودخانه

                      

نسبت پهنا به عمق : این نسبت ،فاکتور بعد و شکل رودخانه را به عنوان نسبتی از پهنای ارتفاع آب لبریز(به بخش سنگربندی مراجعه نمایید) به حدالاکثر عمق آبراهه بیان میدارد.دبی ارتفاع آب لبریزی به صورت حدالاکثر جریان لحظه ای بیان میشود.این دبی طی روزهای متعدد از سال وجود دارد و اغلب مربوط به دبی با دوره  بازگشت 1.5 سال میباشد.چنانکه مقدارنسبت  پهنا به عمق کمتر از 12 باشد ،اين نسبت کم و اگر بیشتر از 12 باشد ، زیاد ميباشد.

محاسبه نسبت پهنا به عمق(W/D) : با استفاده از داده های پهنا و ارتفاع آب لبریز، نسبت پهنا به عمق از تقسیم پهنای آب لبریز به ارتفاع  حدالاکثر آب لبریزدر هر مقطع عرضی به دست می آید ( برای درک بهتر این فاکتور ها به بخش سنگربندی و محاسبه عمق آب لبریز مراجعه نمایید.)

 مورفولوژی رودخانه و رسوبشناسی مستقیما با یکدیگر رابطه دارند

به همین دلیل قبل از ورود به مباحث دیگر آبخیزداری ، پرونده این مباحث را میبندیم و بعد . حفاظت رودخانه . زمین لغزش و..... .

 

                        

محاسبه شیب رودخانه یا بازه

              

 

                                                 محاسبه شیب رودخانه یا بازه :

 

شیب یک رودخانه ، یا بازه از تقسیم اختلاف ارتفاع ابتداو انتهای رودخانه یا بازه به فاصله این دو نقطه در روی زمین محاسبه میگردد. برای مثال در نقشه زیر ارتفاع نقطه B ،2450 مترو ارتفاع نقطه A ،2650 متر است.

 با در نظر گرفتن مقیاس نقشه یا عکس هوایی، فاصله دو نقطه مورد نظر از روی نقشه یا عکس هوایی مشخص میگردد.فاصله این دو نقطه بر روی زمین 5930 متر محاسبه شده است.

 

 شیب آبراهه برابر با :  3.37% =  متر 5930÷ متر2450- متر2650

 

 

                           

سنگربندی (entrenchment)

سنگربندی(Entrenchment):

                      

سنگر بندی در حقیقت میزان تنگی و یا فراخ بودن آبراهه است.

نشان دهنده رابطه بین رودخانه با دره و با سیمای شکل زمین است. سنگربندی به عنوان ظرفیت قائم رودخانه و درجه بریدگی درجهت بستر دره بیان می گردد.

رودخانه هایی که نسبت سنگربندی 1-1.4 دارند، رودخانه های سنگربندی شده

(رودخانه های های تنگ وباریک) و 1.4 – 2.2 رودخانه های با سنگربندی متوسط و نسبت های بالا تر از 2.2 رودخانه های با سنگربندی کم

 (دشت های سیلابی توسعه یافته) میبا شند.

    ادامه دارد......

ادامه نوشته

بازه رودخانه(reach)

بازه(reach): بازه ، طولی از آبراهه و یا دره است که به عنوان واحد کاری در

 بررسی های هیدرولوژیکی ،اکولوژیکی و مخصوصا مورفولوژیکی استفاده میگردد.

بازه با توجه به هدف موردنظر،در تمامی طول خود از نظر خصوصیات هیدرولیکی ،صدمات وارده از طریق سیل، صدمات اقتصادی(تخریب پل و..) تقریبا یکنواخت است.

اما در بین این فاکتورها ویژگی های هیدرولیکی از اهمیت خاصی برخوردار میباشند.

این بخش باید دارای وسعت کافی برای دشت سیلابی باشد تا آبخیزدار بتواند در محسبات مربوط به سیل دقت لازم را داشته باشد.

ابتدا و انتهای هر بازه ، به ترتیب، بالا دست و پایین دست نامیده میشود.

این ابتدا و انتها از روش های زیر به دست میآید.

 

1:مرز یک زمین زراعی که  تحت تاثیر صدمات سیل بوده است.

2:مرز یک شهر و یا هر ناحیه دیگری که واجد سازه های آبخیزداری و

عمرانی ( سد،بند،خاکریز و..) است و این مناطق نسبت به صدمات سیل از توان بالایی برخوردارند.

3:اتصال بین یک شاخه فرعی بزرگ یک آبراهه و شاخه اصلی رودخانه.

4: ایستگاه اندازه گیری جریان آب

5: سازه هایی که به منظور کاهش خطرات جریان آب احداث میگردند( مانند پل)

6: بخشی که خصوصیات هیدرولیکی و شکل کانال آبراهه ، تغییرات کمی داشته باشد.

7: مرزهای بزرگ سیاسی

8: نقطه ای که رودخانه انحراف میابد.

بازه های هیدرولیکی کوچکتر از بازه هایی با هدف اقتصادی هستند.در حقیقت از

 مجموع چندین بازه هیدرولیکی ، یک بازه اقتصادی تشکیل میگردد.

              

مورفولوژی رودخانه

    عوامل موثر برمورفولوژی رودخانه ها

  

مورفولوژی آبراهه از قوانین فیزیکی تبعیت میکند .مورفولوژی الگوی آبراهه

 

Stream pattern مستقیماََ با هشت متغیر اصلی تاثیر می پذیرد که شامل

 

پهنای آبراهه،عمق،سرعت آب ، دبی، شیب آبراهه ،مقاومت ذرات بستر،بار

 

رسوبی و اندازه یا بزرگی بار رسوبی  است(لئوپلد و همکاران1964).تغییر در

 

هر یک از این متغیر ها منجر به واکنش رودخانه نسبت به این تغییرات

 

میگردد.در این حالت است كه آبراهه  خود را در مقابل این تغییرات وفق

 

ميدهد..طی این فرآیند،دیگر متغیر ها نیز تغییر میکنند.در نتیجه الگوی آبراهه

 

نیز تغییر میکند.چون مورفولوژی آبراهه محصول این فرآیند تعدیل کننده است

 

،پس این متغیرها باید به عنوان معیاری برای طبقه بندی مورفولوژیکی

 

رودخانه ( و نهر ها.. ) لحاظ شوند. این متغیرها اساس سیستم طبقه بندی

 

روزگن  به حساب می آیند.طبقه بندی روزگن در بخش طبقه بندی رودخانه

 

ها..... .

سینوزیته رودخانه

سینوزیته:

نسبت طول رودخانه به فاصله مستقیمی که مسیر پیچ و خمدار رودخانه حذف گردد موجب مشخص شدن سینوزیته مسیر رودخانه میشود. مقدار سینوزیته در هر بازه ازطریق اندازه گیری طول هر بازه به فاصله مستقیم که ابتدا و انتهای هر بازه را متصل میکند، مشخص گردید.

سینوزیته به چگونگی تعدیل شیب کانال آبراهه در طول زمان و در مقابل انرژیِ آب و انتقال رسوب  بستگی دارد. محاسبه سینوزیته اغلب از طریق عکس های هوایی ممکن میباشد و تفاسیر اغلب از طریق شیب ،مواد بستر آبراهه و سنگربندی انجام می گردد. مقادیر سینوزیته تحت تاثیر کنترل سنگ بستر،فعالیت های بشر،تیپ های پوشش گیاهی خاص ،شیب منطقه و عوامل دیگر تغیییر میکند. لئوپولد و لانگبین(1966) نشان دادند که از طول موج مئاندرو سینوزیته آبراهه میتوان میزان خمیدگی مئاندرو شعاع انحنا را محاسبه کرد. خصوصیات هندسی پیچان مستقیما وابسته به سینوزیته میباشد.

 

ادامه دارد....                             

ادامه نوشته

ارتفاع آب لبریز رودخانه ( داغاب)

                    

در بسیاری از بررسی های مورفولوژیکی (مانند بررسی مقطع طولی یا

عرضی رودخانه ) و هیدرولوژیکی (کنترل سیلاب) ،نیازمند به دانستن

 حدالاکثر آب لبریز(داغاب) داریم. این پارامتر از طریق روش های

بصری وفیزیکی در منطقه مورد مطالعه به دست میآید.این روش ها توسط

 دان و  لئوپلد (1978) معرفی شده که به شرح زیر میباشد.  

 (1:تغییر شیب و وجود شکستگی در کناره آبراهه :تغییر شیب اغلب در طول مقطع عرضی صورت میگیرد برای مثال میتوان تغییر از یک شیب قائم به شیب های با درجات دیگر ویا از شیب قائم به مسطح در دشت های سیلابی را نام برد که بهترین نشان  برای تشخیص دشت های سیلابی و ارتفاع آب لبریز است. در صورت وجود چندین  تغییر شیب باید تغییرات

 را در چندین بخش از رودخانه مورد بررسی قرار داد .

2): تغییرات اندازه و نوع ذرات کناره رودخانه :هر تغییر آشکار در اندازه ذرات میتواند نشانی از ارتفاع آب لبریزی باشد. در نواحی که تغییرات ذرات از درشت به ریز میباشد ، تغییر در اندازه ذرات ممکن است همراه با تغییر شیب نیز باشد. تغییرات اندازه ذرات ضرورتا نباید از درشت به ریز باشد.

(3: تغییر پوشش گیاهی : حد پایین پوشش چند ساله در کناره رودخانه و یا تغییر زیاد در تراکم یا تیپ پوشش گیاهی به عنوان حدالاکثر ارتفاع آب لبریزی انتخاب میشود. نواحی پایین تراز دشت سیلابی یا واجد پوشش گیاهی یکساله است ویا پوششی وجود ندارد. همچنین تغییر پوشش گیاهی از خزه به تیپ های گیاهی دیگر میتواند نشان دهنده ارتفاع آب لبریزی باشد.     

 :(4              بالای رسوبات پیچان رودخانه : پایین ترین حد آب لبریز در نظر

                  گرفته                میشود